ده روز اخیر که دیگه واقعا برام کشنده بود. اما الان اتفاقاتی افتاده که انگار یک جرقه های امید و یک تغییر طرز فکر در من به وجود آورده است. دیشب در مسجد جمکران با خودم عهد کردم که تردیدها را یقین کنم. سنگها را وا کنم. اگر واقعا اشتباه کردم برگردم و انصراف بدهم و دوباره از نو شروع کنم. گفتم خودش بهم نشون بده. وقتی صبح برگشتم اتفاقات بسیار جالبی برایم افتاد که به نظرم از همان نشانه هاست.
بیش از پیش مصمم هستم که باید اینجا می آمدم نه برای مطالعه علوم تربیتی که برای آنکه بتوانم علوم تریتی را برای آموزش ریاضی به کار ببرم. بیش از پیش این موضوع شده دغدغه ذهنیم و بیش از پیش احساس می کنم توان و انرژی دارم برای این کار.